آیا ازدواج (رابطه عاطفی)، کنترلگری است؟
بارها یکی از طرفین یا هردو در رابطه عاطفی یا ازدواج اذعان می کنند که چون من او را دوست دارم، عاشقش هستم، او را کنترل می کنم. چرا که می خواهم به او آسیبی وارد نگردد. می خواهم او در امان باشد و خیال من نیز به واسطۀ آن، آسوده باشد. مفهوم کنترل گری در واقع هیچ ارتباطی به دوست داشتن ندارد. اما افراد در رابطه، دوست داشتن را ابزاری توجیه کننده برای اعمال کنترل می دانند. دوست داشتن می شود رنگ و لعابی برای تحمیل نظر، شکل دهی و تغییر پارتنر یا شریک عاطفی.
اکثرا کنترل را یک رفتار جبارانه و زورگویانه می دانند، در صورتی که خود ِ کنترل می تواند منفعل یا فعالانه باشد. گاهی افراد از طریق آسیب به خود، بردگی، خودبیمار انگاری و غیره، به صورت منفعلانه، پارتنر خود را کنترل می کنند. ازدواج، یک مسیر و تصمیم مشترک است. همدلی، همخوانی، هم فکری دو جانبه است. مفهوم کنترل، جز آسیب، پیامد دیگری ندارد. کنترل و وابستگی، در کنار یکدیگر، مخرب ترین شرایط ممکنه را برای رابطه به ارمغان خواهند آورد.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی