نقش «فاصله عاطفی» در روابط دو مهری و فرازناشویی (روابط موازی، خیانت)
یکی از موارد آسیب شناسی روابط موازی، فاصلۀ عاطفی با همان طلاق عاطفی است. این نوع طلاق یک شبه رخ نمی دهد و زمان زیادی را لازم دارد؛ اما بی صدا و در سکوت اتفاق می افتد. هرچه زوجین با هدف تقابل و زور آزمایی، دربرابر یکدیگر قرار گیرند، فاصلۀ آن دو، در نقش تیری زهرآگین در کمان ظاهر شده، که هرچه این فاصله بیشتر می شود، احتمال پرتاب و شلیک شدن این تیر نیز بیشتر می شود.
نکتۀ مهم اینجاست که هرچه این تیر زودتر پرتاب شود، آسیب دیدگی ناشی از برخورد آن کمتر است؛ و هرچه این تیر، زمان و عمر بیشتری را در کمان بگذراند، شدت و طول پرتاب بیشتر شده و در نهایت، آسیب دیدگی نهایی نیز بیشتر خواهد شد. ماهیت این تیر در روابط زناشویی از چیست؟ حرف های نگفته، خشم های سرکوب شده، کدورت و ناراحتی، تیکه پرانی ها، پوزخند زدن ها، و …
به زبان ساده تر، اگر زوجین در رابطۀ خود، بنا به مصلحت اندیشی اشتباه، سکوت کرده و مشکلات ساده و ابتدایی خویش را حل نکنند، تلنبار شدن این مشکلات به مرور زمان، باعث زهرآگین تر شدن آن ها شده، و وقتی آزاد شوند و مانند یک استفراغ به بیرون پرتاب شوند، کل رابطه را به یک فاضلاب متعفن تبدیل می کند.
حال هرچه فاصلۀ بین زوجین به مرور زمان بیشتر شود، آسیب های کلامی، جسمی، جنسی، عاطفی، هیجانی، عقیدتی، شناختی، و … فزونی یابد، احتمال رخدادی طلاق عاطفی نیز بیشتر می شود. طلاق عاطفی زمینه ساز بسیار مهمی برای خیانت است؛ وقتی یکی از زوجین در خانه احساساتی را که نیاز است تجربه کرده و متعاقب کسب کند را به آن نرسد، امنیت لازمه را در اکثر ابعاد زندگی بدست نیاورد، گرایشی به تامین آن ها در فضایی بیرون از خانه در وی ایجاد می شود؛ و همین امر می تواند علتی محکم برای او به حساب بیاید.
- غالبا هدف از برقراری یک رابطۀ موازی با رابطۀ فعلی، تامین و پر کردن خلا های موجود در رابطۀ فعلی است؛ نه به دست آوردن چیزی بیشتر. البته این موضوع در موارد بهنجار صدق می کند؛ منظور مواردی ست که طرفین از نظر روانی و شخصیتی دچار اختلال قابل توجهی نباشند.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی