مرگ یک عضو، مرگ خانواده
مرگ یک عضو، تداعی کنندۀ مرگ خانواده است. عملکرد سیستمی خانواده، یک مکانیزم حلزونی است؛ مازی است پیچ در پیچ؛ حلقه های زنجیره ای متشکل از
تحمل رنج های زندگی تا کی؟
انسان تا کجا می تواند رنج های زندگی را تحمل کند؟ در همین ابتدا باید از موضع واژۀ تحمل وارد شویم. آیا ما باید تحمل کنیم؟ آیا ما توانایی تحمل کردن داریم؟
آمال و آرزوها؛ انگیزه ای برای زیستن
آنچه انسان را به حرکت واداشته و انگیزه ای برای زیستنش در گرداب رنج های زندگی می شود، آرزو های اوست. این آرزو ها، بالفعل سازی ِ بالقوه های فرد است؛
انتظار به عنوان مقدمه ای برای رنج
مفهوم انتظار در بعد زمان و در مالکیت آینده است. آینده ذاتا رنج زاست. آینده به واسطۀ مبهم و بی ثبات بودنش، اضطراب زاست.
آزادی؛ حقی بنیادین 2022
چیزی که می تواند مفهوم آزادی را مخدوش کند، قوانین و نگرش به آزادی است. قوانین در دو حالت کلی به آزادی ضربه می زند.
رنج عاشقی
ماهیت وجودی عشق، درد است؛ اما فی الواقع درد عشق، به درد بودنش اکتفا نمی کند و سعی در ارتقاء دارد و جایگاه بالاتری را طلب می کند، یعنی رنج.
رستگاری نهایی
تعالی یا رستگاری نهایی ، با تجربۀ پوچی ناشی از مادی گرایی عجین شده است؛ انسان باید بار ها و بار ها چنین سرخوشی ای را احساس کند تا به چنین درکی برسد که ...
تنها یک فرصت -1
زندگی، یکبار مصرف است؛ و این زندگی است که به مرگ معنا می بخشد، و این به معنای فرصت است، فرصتی برای کشف آنچیزی که نمی دانیم چیست.
برای مرگ، هنر به مثابه جلا دهنده
در واقع رابطۀ ساده و مستقیمی بین هنر و مرگ وجود دارد؛ از آنجایی که بزرگان فلسفه اذعان کرده اند که اساس زندگی بر زیستن آن است
دریچه دیالکتیک جهان-واره
رنج برآمده از قطبیت ها آشکار است و هرچه تقابل این اضداد بیشتر، رنج متحمل نیز بیشتر. دیالکتیک یا جدل بین قطب ها، می تواند عامل پویایی اضداد باشد ... دریچه دیالکتیک جهان-واره...
وردپرس چند زبانه با WPML
مرا در آغوش ات بگیر تا همیشه کنار تو باشم.