در تفاوت میان حاجی فیروز و پاپانوئل
فرهنگ کنونی چه می گوید ؟
اینکه نماد حاجی فیروز یا پیروز از کجا آمده ، فرضیات مختلفی وجود دارد، اما ماهیت این فرضیات برای ما اهمیتی ندارد، آنچه مهم تر است، جلوه بیرونی یک آیین و نماد است؛ اینکه به ما چه می گوید. در قیاس بین دو نماد حاجی فیروز ِ ایرانی و بابانوئل ِ غربی، یک تفاوت فاحش وجود دارد. بابانوئل، در حین مژده سال نوی میلادی، برای کودکان هدایایی می آورد، با دستی پر از شکلات و شیرینی های فراوان؛ اما حاجی فیروز، با آن تصویری که از این کاراکتر در سطح شهر در ۲،۳ هفته آخر سال، می بینیم، فقط و فقط نماد فلاکت، تنگدستی، بیچارگی، فقر و گدایی است.
شخصیتی که در ظاهر مژده سال نو را می دهد، ولی دستش به روی دیگران برای کسب کمک دراز است، تا بتواند با اندک زر و سیمی که جمع می کند، سال را به پایان رسانده و سال جدید را آغاز کند. این تصویر، در ذهن کودکان، تصویر آینده است؛ استیصال و تزلزل، بوی عیدی که با عطر مشمئز کننده ی فقر و فلاکت، در ذهن می پیچد. تصویری که گدایان آینده را پرورش می دهد. و ای کاش کاراکتر حاجی فیروز، صرفا به افراد بالغ محدود میشد!
سال هاست که در ایران، کودکان نیز جامه حاجی فیروز به تن می کنند؛ و تقابل این کودک مستمند با کودک غنی و تامین شده، یکی از تلخ ترین تناقضات اجتماعی است. درد دید کودک غربی، حتی فقیر ترین کودک، سال نو فرصتی جدید و تازه است که بابانوئل آن را برایش شیرین و دلچسب می کند؛ اگر تمام سال در تنگدستی بوده، اما در سال جدید این امید را می یابد که زندگی می تواند تغییر کند. و این جلوه در دیدگان کودک ایرانی، بالعکس است.
تزلزل و ناامنی، احساس مستمر خطر، راه رفتن بر لبه تیغ تیز پرتگاه، همه و همه، تصور جابجایی نقش ها (جستجو و یافتن والدین خود در قامت حاجی فیروز)، و درونی سازی تمامی این تصاویر و عواطف. آیین ها و نماد های یک فرهنگ، البته آنچه توسط مردم به تصویر کشیده می شد، حاوی ارزشمند ترین اطلاعات میدانی از حال و احوال جامعه است. اینکه جامعه در تکاپوی چیست، و سمت و سوی ذهنش، به کدام جهت است.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی