احساس نابودگی (نبودن در دنیا)
در لحظات مختلفی از زندگی، در برهه ها و بحران ها، احساسی به سراغ آدمی می آید که مملو از پوچی، تنهایی، بلاتکلیفی، بی هدفی، درک نشدن و شبیه چنین احساساتی است. مجموع چنین احساساتی را احساس نابودگی یا احساس نبودن در دنیا می نامیم. آن زمانی که هر چه به دور و بر خود می نگریم، کسی را نمی یابیم که بتواند زبان ما را بفهمد، درد و رنج ما را درک کند، و بتواند دست ما را گرفته و علاوه بر همدلی و گرمی، به ما کمک کند.
احساس نابودگی، به واسطۀ یافتن خویش در میانۀ بحران، به صورت یکه و تنها است. در واقع عاملی که این احساس را تحریک می کند، روابط سطحی، متزلزل، و شکننده است. و لحظه ای که پی می بریم با وجود روابط بسیار نیز، کسی نیست که ما را درک کند و بفهمد. راهی برای حذف این احساس وجود ندارد، اما آنچه باید منظر قرار داد این است که روابط مان را باید غنی، مستحکم و عاشقانه کرده و از هرگونه وابستگی و عامل آن، دوری کنیم.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی