خاطرات، آیینه ی تمام نمای رنج ها
حافظۀ ما، نه به واسطۀ ساختار زیستی اش، که به دلیل اساس وجودی ما، تمام زندگی را بدون آنکه چیزی از آن را جای بیاندازد، در خود ذخیره می کند. در واقع، ما به این ذخایر ارزشمند، محتاجیم. این همان مکانیزم تجربه نگری ما است، که مخزن آن صرفا از طریق مکانیزم تجربه گری در زندگی، غنی می شود.
اما اینکه کدام یک از این خاطرات در جلوی دیدگان ما، در ساعات پایانی شب، در لحظات سخت و جانکاه زندگی، شروع به قدم زدن کرده و خودنمایی کند، با شدت رنجی که روزی روزگاری بر ما تحمیل کرده است، تعیین شده و فعال می گردد.
رنج، بخشی از خاطرات ماست، ولی انسان، شادی هایش را فراموش می کند، همانگونه که از مستی برآمده از می خوارگی اش، چیزی به یاد نمی آورد. در شادی، چیزی به انسان افزوده نمی شود، در شادی صرفا لحظه با سرعت بیشتری عبور می کند. برای یادآوری شادی ها، نیاز به “عمد” وجود دارد. یعنی آگاهانه تصمیم به یادآوری بگیرید. خیلی کم پیش می آید که به صورت ناخواسته به یاد خاطره ای شیرین بیفتید. اما بارها خاطره های مملو از رنج، بی دلیل و با دلیل، از جلوی دیدگان شما، عبور کرده اند.
از عبور این خاطرات رنج آلود، نه بهراسید، نه فرار کنید. من و شما به چنین عبور مرور هایی نیازمندیم. تا غنای تجربه گری خویش را افزایش دهیم. اما برای زیست غنی و سازنده با چنین ترافیکی، باید به این خاطرات رنج آلود، معنا دهیم.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی