معضلی به نام جامعه
با بررسی تاریخ تکاملی انسان متوجه می شویم این موجود دو پا، از زمانی که خود را در این جهان دیده، با رویکرد همگرا و در قالب اجتماعی زیسته است؛ درواقع بشر نمی تواند به تنهایی به زیستن ادامه دهد. البته ممکن است مثال هایی را بیاورید که در حال حاضر افرادی زندگی را به تنهایی می گذرانند، بالاخص زندگی در طبیعت وحشی. اما با کمی دقت متوجه می شوید فرد مذکور نه تنها به صورت انفرادی زندگی نمی کند، که روابطش بسیار گسترده و متنوع است.
لازم به ذکر این نکته است که ملاک ما از نظر آماری، فراوانی یک متغیر است، نه استثنائات. اولویت نوع بشر، بقای اجتماعی خود است. جامعه متضمن بقا و تکامل است. جامعه همزمان دهنده و گیرنده است. در واقع جامعه ی پویا چونین باید باشد. این گیرندگی جامعه، همان “بده بستان” های اجتماعی است. اعضای جامعه از خود به یکدیگر می بخشند، و این بخشندگی، یکی از عوامل دوام و پایایی جامعه است.
پس این جامعه با بستری که فراهم می کند، زمینۀ تکامل نوع را فراهم می آورد. اما همین جامعه می تواند باعث پس رفت و عقب رفت اعضایش گردد. جامعه می تواند برابری و عدالت را از میان ببرد، همگرایی افراد را تضعیف کند، احساسات ناخوشایند ایجاد کند، و هزاران تاثیر منفی دیگر. اما آنچه رخ می دهد، از سوی جامعه نیست؛ بلکه اعضای آن است. اعضای یک اجتماع و گروه کوچک و بزرگ، با آنچه رفتار و کردار معنی می یابد، ابراز می کنند، بر یکدیگر و حس و حال اجتماعی خود تاثیر می گذارند. این جامعه می تواند تبدیل به معضل اعضا گردد، و حتی اعضای اخلالگر نیز مدعی العموم می شوند.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی