واگرایی اجتماعی؛ پس رفتی فرهنگی، خلاف جهت اصالت اجتماعی
قبل تر در مبحث اصالت اجتماعی بیان کردم که جامعۀ اصیل جامعه ای ست همگرا، همدل، دارای عصبیت و تعلق خاطر اجتماعی، حال زیست، تجربه گر، تجربه نگر میانه رو، آرمان گرای معتدل، و ویژگی های دیگری که اشاره شده بود. جامعۀ اصیل نه تنها از بحران گریزان نیست، که در دل بحران هجوم می برد. هر پستی و بلدی، هر پیچ و خمی را تبدیل به سنگ نوشته ای می کند برای تجربه نگری آیندگان. در جامعۀ اصیل اعضا به یکدیگر می اندیشند، خانواده ها مستحکم و ساختار اجتماعی کاملا گشوده و پذیرا ست.
اما بد اصالتی اجتماعی دقیقا در نقطۀ متناقض اصالت اجتماعی قرار می گیرد. جامعه بجای همگرایی و همدلی، به جای آنکه منافع جمعی را در اولویت بگذارد، واگرا و از هم گسیخته می شود. هر عضو صرفا منافع شخصی اش را ملاک قرار داده و رحم و مروت را به مرور زمان به فراموشی می سپارد. اگر تمامی جوامع انسانی در نقاط مختلف جهان به سمت تعالی گام بردارند، این جامعه در خلاف جهت دیگران خواهد بود.
نه تنها به ارزش های والاتر دست نمی یابد، که ارزش های فعلی را نیز از دست می دهد. شاید به تعبیری بتوان گفت که جامعه دچار آلزایمر شده است. همانند یک فرد مبتلا به آلزایمر و افسرده ، جامعه نیز در گذشته ی خویش فرو می رود، حتی همان گذشته را نیز فراموش می کند. دچار چنان پس رفتی می شود که همچون فرد آلزایمری، نیازمند به پوشک خواهد شد.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی