آناتومی مغز یک روانشناس
به بهانۀ روز روانشناس ۹ اردیبهشت
جلسۀ اول برای یک روانشناس مهمترین جلسه است؛ باید همزمان به ماهیت وجودی مراجع پی ببرد؛ به درون دنیای ذهن مراجع سفر کند؛ پل ارتباطی بین خود و مراجع در ابعاد مختلف وجودی، افکار و احساسات و … بنا نهد؛ وجود خودش را برای مراجع به عنوان یک روانشناس ابراز کند؛ تفکر مراجع در مورد فرایند درمان را بسنجد و اگر لازم بود اصلاحش کند؛ برای مراجع چشم اندازی از درمان طرح ریزی کند.
روانشناس قبل از اینکه وارد اتاق درمان شود، دین و آیین، ارزش ها و اخلاقیات، گرایشات سیاسی و اجتماعی و اعتقادات ِ خویش را باید پشت درب اتاق بگذارد و به عنوان یک فرد کاملا مستقل از داشته هایش به اتاق وارد شود. علاوه بر همۀ این موارد، یکی از سخت ترین وظایف روانشناس در جلسۀ اول، مطرح کردن موضوع مالی و حق ویزیت است. از نظر علمی، حق ویزیت روانشناس تاثیر مستقیم در موثر بودن فرایند اتاق درمان دارد؛ یعنی اگر مراجع بابت آنچه در درمان می گوید و می شنود هزینه ای پرداخت نکند، ضرب المثل “آب در هاون کوبیدن” مصداق پیدا می کند.
با درنظر گرفتن مسائل مطروحه، و اشاره به سبک درمانی، در ۵ دقیقۀ پایانی، روانشناس باید نتیجهء کار خود را در جلسهء اول ببیند: آیا مراجع انگیزه و رغبت ادامۀ کار را دارد؟
طبق بررسی های علمی، تنها شغل و حرفه ای که از تمامی اجزا و ابعاد مغز استفاده می کند، از کورتکس تا هر دو نیم کرۀ مغز، از حافظه تا تالاموس، حرفۀ روانشناسی است. در این حرفه، روانشناس باید به تک تک واژگان کلام مراجع توجه کند؛ باید به تک تک اجزاء بدن و صورت مراجع دقت کند؛ همزمان باید حالات هیجانی مراجع را مدنظر قرار دهد. درعین حال نباید قضاوت کند و باید با انواع استدلالات لازمه، فرضیه سازی کند.
اما با این حال، هنوز در کشور ما، روانشناس را سایر می دانند! (روانشناسان سایر نیستند) بیشترین مالیات را از ما می گیرند، چرا که ادعا می کنند شما هیچ کاری در اتاق درمان نمی کنید، یا فقط حرف می زنید، یا فقط می شنوید! از ما توقع دارند همیشه در دسترس باشیم اما رایگان! نه بیمۀ شغلی داریم، نه بازنشستگی! در بحران به ما نیاز دارند اما بعد از آن، روانشناس چه کسی است؟ هیچ! کاش فقط به همین موارد محدود می شد…!
برای نمونه در همین بحران کرونایی که تجربه کردیم، تا یک سال به صورت رایگان از روانشناسان کشور بهره های لازمه را دریافت کردند اما درقابل آن، هیچ پاداشی را درنظر نگرفتند (البته به جز روسای خودشان که در راس این هرم قرار داشتند). مشکل برای خدمات رسانی رایگان نیست چراکه روانشناسان نیز همانند دیگر مردم جامعه، در مواقع بحرانی حاضرند با جان دل از خود و دانشی که کسب کرده اند در راه کمک به مردم جامعه استفاده کنند.
اما کاش اندکی سپاس گزار بودند آنان که عادت کرده اند تا از قشری از مردم بدون پاداش و با منت در مواقع ضروری و بحرانی نهایت استفاده را ببرند. این گروه همان مسئولینی هستند که ایران را به دو نیمه تقسیم کرده اند، یک نیمه بهشتی ست که آن را از آن خود می دانند، و نیمه ی دیگر، جهنمی ست که مردم باید با آن زندگی کنند!
ختم کلام، بدون وجود روانشناس، ماهیت انسانی دنیای انسان ها کمرنگ خواهد شد؛ چرا که کسی نیست که به دنبال ریشۀ مشکلات بگردد تا در جهت درمان آن قدم بردارد. کسی نیست سخن از ابعاد وجودی انسان ها بزند. و مهمتر اینکه، کسی نیست تا تشویق به عملگرایی در جهت علوم انسان شناسی کند. در چنین جامعه ای، مشکلات را با معدوم سازی (اعدام، قتل، طلاق) حل می کنند؛ درحقیقت، این صورت مسئله است که همیشه پاک می شود.