بی حسی؛ سرآغاز پوچی
اگر آدمی به نقطهای برسد که از درون دچار احتباس احساسی شود، به نحوی که فرد تجربهگر ِ احساس، نسبت به ماهیت احساس دچار گیجی و ابهام شود، به مرور توانایی تشخیص احساس را از دست خواهد داد. نمیتواند دیگری را درک کند، نمیتواند احساسات دیگری را بشناسد، نمیتواند احساسات خودش را به دیگری به درستی نشان داده و ابراز کند. تعاملات او خدشه دار شده و به مرور به واسطهی انزوای درونی با خودش، با دیگران نیز مرزهای جدا کننده خواهد ساخت.
و این یعنی سرآغاز پوچی
دیگران را به چرخه های احساسی خود راه نمیدهد، تبادل احساس نمیکند، و رویداد هایی را رقم نمیزند که در اثر آن به دنبال معنا باشد. و آنچنان در درون خود مستغرق خواهد شد که دیگر ارتباطی با خود و جهان هستی نیز نمیتواند برقرار کند. و اینجاست که زندگی برای او پوچ و بی معنا خواهد شد.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی