گاهی روانشناس بودن
همهی انسانها توانایی روانشناس و رواندرمانگر بودن را ندارند؛ و جالب تر آنکه هیچ روانشناس و درمانگری توانایی اینکه در تمام لحظات زندگی روانشناس باشد را ندارد و با اینحال، نسبت به مردم عادی بسیار بهتر میتواند دیگران را درک کند. اما اگر مردم عادی یعنی غیر روانشناس بتوانند پایه های همدلی و درک متقابل را آموخته و در زندگی بهکار گیرند. گاهی با همین عملکرد ساده میتوانند زندگی شخص دیگری را نجات دهند، از لبه پرتگاه، از مرز نابودی، از جایی که فرد ممکن است خود و تمام آنچه را که دارد به پایان برساند.
گاهی روانشناس بودن، یعنی گاهی همدلی کردن، گاهی به درستی دیدن و شنیدن فرد دیگر. گاهی درک و فهم احساسات فرد دیگر، و گاهی، ایجاد این احساس در او که تو تنها نیستی!
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی
میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۲ رای
0