نگریستن
چونان مشاهده گر باش، که می بایست …
اگر به دیدن باشد، ما همیشه در حال دیدنیم. همه چیز را می بینیم، به همه چیز دقت می کنیم؛ و حتی گاهی از کنار یک چیز، ساده نمی گذریم. پس موضوع دقیقا چیست و به چه چیز اشاره دارد؟ مقوله دیدن، در سه بخش مورد تحلیل قرار می گیرد. اول آنکه، دیدن به مفهوم اینجا و اکنون اشاره دارد. یعنی شما در لحظه حال، در زمان و مکان ِ فعلی، یا اصطلاحا “در آن ِ زندگی”، موقعیت خودآگاهی خود را حفظ کرده، و صرفا بر آنچه در حال ِ تجربه آن هستید، متمرکز شوید.
در رابطه با دومین بخش، که رابطه ی مستقیمی با دیدن ِ اینجا و اکنون، یعنی دیدن ِ بدون قضاوت دارد. دیدن، بدون آنکه موقعیت را فارغ از ماهیت اصلی آن در نظر بگیریم، مورد ارزیابی قرار دهی. غرق تشبیهات گذشته شدن، برای رسیدن به قطعیتی در آینده. در چنین وضعیتی ، شما تحت فرمان اضطراب قرار دارید و نمی توانید آنطور که باید، ببینید.
و سوم آنکه، نگریستن ِ حقیقی، شجاعت می خواهد. چرا که شما نه تنها باید از گذشته دل بکنید، که باید در برابر اضطراب بلاتکلیفی و نامعلومی آینده نیز، مقاومت کنید. از طرفی، مهم ترین چالش ما آدمیان، در واقع، روبرویی با دردها و رنج های “آن ِ زندگی” است. که در صورت توجه آگاهی، می بایست با این رنج ها، روبرو شد. نه آنکه خودر ا غرق در سرگرمی های گذرا کرد !
نگریستن، مشاهده گر ِ صرف و واقعی بودن ، سخت ترین کاری ست که سخت بتوان انجامش داد؛ ترسناک است دهشتناک است، اما استمرار و تداوم، از وحشت آن، می کاهد. در واقع، این زیستن است که شجاعت می خواهد.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی