دریچه دیالکتیک جهان-واره
در این جهان گسترده، همه چیز بر پایۀ قطب های متضاد در هم چین خورده شکل گرفته است. هیچ چیز را نخواهیم یافت که چیزی دیگر در برابرش به رویارویی برنخاسته باشد. آنچه در فرآیند تقابل قطبیت ها وجود دارد، دیالکتیک بین آن هاست. هر یک دیالکت خود را دارد و اگر فرضا قطب متضادی نباشد، دیالکت آن قطب هیچ معنایی نخواهد داشت و نهایتا، ماهیت وجودی آن قطب بی معنا خواهد شد.
رنج برآمده از قطبیت ها آشکار است و هرچه تقابل این اضداد بیشتر، رنج متحمل نیز بیشتر. دیالکتیک یا جدل بین قطب ها، هم می تواند عامل پویایی اضداد باشد و هم عامل تنش و آشفتگی. اینکه چگونه هر قطب دیالکت خود را با دیگری در میان گذارد، امری بسیار مهم و ضروری است. دریچه و چشم انداز ما در دنیای اضداد، خشت به خشت جهان بینی ما را شکل می دهد و هرچه بیشتر با این ضدیت ها روبرو شویم، بیشتر به رنج می آییم. دیدن همزمان غم و شادی، صلح و پرخاشگری، و عشق و نفرت در قاب، شدیدا ما را تحت فشار می گذارد.
یکی از راه های پذیرش فعالانۀ این موقعیت ها، شناخت دیالکت شخصی و نحوۀ اثرگذاری و ارتباط گیری آن با دیگر موقعیت ها است. درواقع راهی جز این نیست! به هر سوی جهان بنگریم، آنچه در جهان دیده می شود و از انسان ابراز می گردد، بر همین الگو است و یکی بر دیگری در تضاد و تقابل. تا وجود اضداد و کشف چگونگی دیالکتیک آن ها کشف نشود، نمی توان تعادل و هماهنگی بین آن ها ایجاد کرد. به عبارت دیگر، شناسایی و کشف و حل مشکلات، وابسته به دیدن درست و پذیرش واقعی بودن آن ها است. و همچنین نحوۀ ارتباط و جدل ما با این مشکلات.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی