پایداری در عشق
عشق را یک هیجان و احساس باید تعریف کرد؛ و همانگونه که هیچ هیجان و احساسی با ثبات و پایدار نیست، پس قاعدتا عشق نیز نباید پایدار و با دوام باشد. اما آنچه در عشق رخ می دهد، صرفا یک هیجان و احساس ساده انگارانه نمی تواند باشد، بلکه عشق همسو با یک جریان خاص و اختصاصی هم مسیر می شود، به نام عاطفه.
عاطفه از اساسی ترین و بنیادی ترین ساختار های روان است که از دوران جنینی با انسان هم مسیر می شود. فی الواقع مکانیزم اثر هیجانات و احساسات بر اساس عاطفه است و عاطفه مستقیما بر سامانۀ هیجانی ما تاثیر می گذارد. از طرفی، یکی دیگر از ویژگی های اختصاصی عشق، وجود دو عنصر پایستگی انرژی در عشق و جریان متناوب انرژی است. در اصل عشق برآمده از نوعی انرژی است که در شرایط خاص به صورت عشق جریان می یابد. این انرژی می تواند در قالب خشم و نفرت نیز متبلور شود.
اما هیچ کدام از این ویژگی ها به تنهایی متضمن بقاء عشق نیستند؛ بلکه آنچه باعث دوام عشق می شود چیزی نیست جز ایثار؛ و در دل ایثار نیز چیزی نهفته است به نام احترام و صمیمیت و اعتماد. اگر در یک رابطه (هر رابطه ای) احترام خدشه دار شده و طرفین به ابعاد وجودی، شخصیتی، روانی، فردی، و خانوادگی یکدیگر ضربه وارد کنند، در واقع به ساختار اعتماد در رابطه آسیب زده اند؛ اعتمادی که از وجود احساس امنیت سرچشمه می گیرد.
برای دوام و پایداری در رابطه و خصوصا عشق، باید ذهن و مغز و وجود خویش را برای دیگری به تکاپو و جنبش انداخت؛ باید برای دیگری و با دیگری نفس کشید و زیست. عشق همانطور که انرژی است، به سوخت برای حفظ انرژی نیاز مند است؛ اگر سوخت مورد نظر یعنی احترام، صمیمیت و اعتماد به عشق تزریق نشود، فرایند ایثار مختل شده و انرژی عشق در مسیر دیگری نظیر خشم و نفرت و حسرت و غیره قرار خواهد گرفت.