ما در زندگی، در جستجوی معناییم
هیچ چیز بی معنایی را نمی توانیم تاب بیاوریم. هرچیزی که وجود دارد، باید از نظر ما، معنایی داشته باشد. حال می خواهد این معنا دلنشین باشد، خواهد منزجر کننده و رنج آور. تحمل پوچی، امری ست اضطراب زا. اگر تجارب ما، برداشت ها و استنباط های ما، هیچ کدام معنایی را در بر نگیرند، و تبدیل به معمایی شوند بی جواب، به جایی می رسیم به نام پوچی!
خلائی مملو از رنج و زجر روانی؛ که هرروز ما را در زندگی بیشتر به عقب می راند. تا جایی که در نقطۀ اول زندگی، متوقف می شویم. تنگنایی بین معنا و پوچی. هرلحظه بین دو قطب متضاد ِ مکمل در نوسانیم. فرایند معنا دهی به زندگی و لحظات آن، هیچ وقت ایستا نیست! یک انرژی جنبشی بسیار قوی درین فضا وجود دارد که نمی توان آن را متوقف کرد.
هرچیزی که از گذشته داریم، هرچیزی که اکنون حسش می کنیم، و هرچیزی که در آینده به آن خواهیم رسید، در قاعدۀ مطلق قرار نمی گیرند. همه و همه در لحظه نیازمند ابطال معنای قبل، و باز کشف و باز تعریف معنایی جدید هستند. زندگی فرآیندی داینامیک (پویا و زنده) است؛ و معنا دهی، هسته، گوشته و پوستۀ زندگی ست.
به قلم مصطفی یونسی سینکی
روان تحلیلگر وجودی