درد شخصی ِ اجتماعی
تنهایی! درد شخصی، بخشی قطعی و لاینفصل به غیر، و حتی به تعبیری لاینحل، تا کی می تواند سرکوب شود و آدمی خم به ابرو نیاورد؟!
زندگی زوجین، صحنۀ تئاتر است
زندگی زوجین منیت نیست، فردگرایی نیست، همه چیز دوجانبه و دوطرفه است. نتیجه و فرایند این زندگی، سهم هرکدام، مستقیم بر دیگری موثر است و
مشاهده گر منفعل
گروه مشاهده گر منفعل، هیچ کاری انجام نمیدهد؛ فقط نگاه میکند و هیچ نقشی در جریان ندارد. این گروه
همراه و همراهی
همراه و همراهی آدمی درعین تنهایی است. اگر شخص خودش را در کنار خود بیابد و تجربه کند، احساس تنهایی را به شکل مخرب و آزارنده تجربه نخواهد کرد.
ارتباط عمیق انسانی
انسان در ارتباط عمیق انسانی با جوامع خرد، بهخصوص جامعۀ کلان معنا مییابد. نمیتوان این دو را از یکدیگر جدا کرد. اما چگونه؟
گاهی روانشناس بودن
گاهی روانشناس بودن، یعنی گاهی همدلی کردن، گاهی به درستی دیدن و شنیدن فرد دیگر
بی حسی؛ سرآغاز پوچی
سرآغاز پوچی یعنی تعاملات فرد خدشه دار شده و به مرور به واسطهی انزوای درونی با خودش، با دیگران نیز مرزهای جدا کننده خواهد ساخت.
هم حسی؛ آبی روی آتش
هم حسی یعنی در این میانه، دیگری آید و حس شخص را بازتاب دهد و نوید ِ درک متقابل بدهد، و تماما تعاملی شود که شخص خود را رها و تنها شده در جمع نبیند ...